براي او كه دوستش دارم ...

عاشقانه

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان


امکانات

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 75
بازدید کل : 69301
تعداد مطالب : 98
تعداد نظرات : 49
تعداد آنلاین : 1


متن شعرهاي مريم حيدرزاده

پاییز و بچه ها

 

مهر آمد و دوباره گلستان سبز عشق
با عطر یاد و خاطره هایش چه دیدنی ست
آهنگ پک زمزمه غنچه های ناز
از لابه لای وسعت سبزش شنیدنی ست
مهر آمد و تبسمی از جنس نو بهار
روی لبان پاک و لطیف بنفشه هاست
گلبوته های شادی و شور و نشاط و عشق
دسته گلی ست آبی و در دست بچه هاست
مهر آمد و طلوع نجیب و بهاریش
در جای جای دفتر دل سبز و ماندنی ست
شعر بلند خاطره های بهار شوق
در روزهای آبی و بی کینه خواندنی ست
مهر آمد و نوید شکفتن و یک حضور
دل ها همه به پکی برگ شقایق ست
می گفت باغبان که بدانید قدر آن
چون بهترین و سبزترین دقایق ست
در گلستان سبز پر از عطر یاس عشق
اینه های عشق و صفا رو بروی ماست
مهر آمد و درین تپش قلب زندگی
پرواز تا شکفته شدن آرزوی ماست

 

دوستان عزیز برای بقیه متن شعرها به "ادامه مطلب"مراجعه نمایید .


ادامه مطلب
نويسنده: بهمن فيروزه تاريخ: سه شنبه 27 دی 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

متن شعرهاي مريم حيدرزاده

 

ماه تمام من باید

 

باید به فکر غصه گل ها بود
فکر غروب ساکت یک خورشید
باید ز درد اینه ویران شد
از غصه ی سپیده به خود لرزید
باید به فکر کوچ پرستو بود
در فکر یک کبوتر بی پرواز
باید به جای یک دل تنها بود
آرام و ارغوانی و بی آغاز
باید به حرمت غم یک گلدان
آشفته بود و خم شد و ویران شد
وقتی دلی ز غربت غم تنهاست
باید شکسته گشت و پریشان شد
باید میان خاطره کودک
چیزی شبیه لطف عروسک بود
باید برای پنجره ای تنها
یک سایبان ز ساقه ی پیچک بود
باید برای تشنگی یک یاس
زیباتر از تصور باران شد
بابد برای تازه شدن گل داد
تسکین روح خسته ی یاران شد
باید فضای نیلی رویا را
گاهی برای پونه مهیا کرد
باید هوای سرخی رز را داشت
از آسمان ستاره تمنا کرد
باید ترانه های رهایی را
در کوچه های عاطفه قسمت کرد
باید فدای خنده ی یک گل شد
در خوابهای اینه شرکت کرد
باید به خاطر گل یخ پژمرد
فکر پرنده های طلایی بود
باید سکوت اینه را فهمید
در انتظار صبح رهایی بود
باید به فکر حسرت شبنم بود
فکر سپیدی غزل یک یاس
فکر پناه دادن یک لاله
فکر غریب ماندن یک احساس
باید میان خواب گلی گم شد
ایینه بود و عاشق بارانی
باید شبی ز روی صداقت رفت
در کلبه ی نسیم به مهمانی
باید برای پونه دعایی کرد
زیر عبور تند زمان تنهاست
باید شنید قصه ی دریا را
تا دید او برای چه در غوغاست
باید به فکر عمر شقایق بود
فکر نیاز آبی نیلوفر
فکر هجوم ممتد یک اندوه
فک هوای ابری چشمی تر
باید به فکر زردی دلها بود
فکر حضور دائمی پاییز
فکر غریب بودن شمتی برف
باریدنی عجیب و کم و یکریز
باید برای عاطفه فکری کرد
پشت حصار فاصله ها مانده
ایا کسی به تازگی از احساس
شعری برای تازه شدن خوانده ؟
باید به فکر رسم نوازش بود
آرام ومهربان و تماشایی
باید برای عاطفه شعری ساخت
با خانه های ‌آبی و رویایی
باید فشرد دست محبت را
آن گاه آسمانی و زیبا شد
و چشید شهد عشق ز یک چشمه
با احترام دریا شد
باید پناه و پر از احساس
باید دلی به وسعت دریا داشت
باید به اوج رفت و برای دل
یک خانه هم همیشه همانجا داشت

دوستان برای بقیه متن شعرها به "ادامه مطلب"مراجعه كنین.


ادامه مطلب
نويسنده: بهمن فيروزه تاريخ: سه شنبه 27 دی 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

چه خوش خیال است ... فاصله را میگویم ...! به خیالش تو را از من دور کرده است ؟ ولی نمیداند که جای تو امن است... اینجا !!! میان قلبم ...... تلفن تماس : 09158863593 bfirozeh@yahoo.com zex_persia@yahoo.com mosafer_tanha998@yahoo.com نظر یادتون نره !!!

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب


© All Rights Reserved to asheghaneh73.http://asheghaneh73.loxblog.com/ | Template By: